دونالد ترامپ با پیامی روشن ریاستجمهوری خود را آغاز کرد: «اول آمریکا.» اکنون، اندکی بیش از ۱۰۰ روز پس از آغاز دورۀ دوم ریاستجمهوریاش، این دکترین سیاست خارجی، که با بدبینی نسبت به متحدان، بیاعتنایی به نهادهای جهانی و ترجیح دیپلماسی معاملهمحور شناخته میشود، بار دیگر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
کلیفورد می، بنیانگذار بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD)، میگوید: «بهنظر من، بین شعارهای "اول آمریکا" و "عظمت را دوباره به آمریکا برگردانیم" نوعی تنش وجود دارد. برای آنکه آمریکا دوباره عظمت یابد، باید رهبری کند و اگر میدان را به دشمنانی مثل چین کمونیست واگذار کند - چیزی که رئیسجمهور چین شی جینپینگ آشکارا دنبال میکند - دیگر نمیتواند رهبری کند.»
رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی در قالب مجموعهای از گفتوگوها تحت عنوان «تغییرات در سیاست خارجی آمریکا» با کلیفورد می صحبت کرده است.
ترامپ در بازگشت به کاخ سفید، اعضای ناتو را بهدلیل هزینههای دفاعی پایین در برابر تهدیدات فزایندۀ روسیه مورد انتقاد قرار داده، سیستم تجارت جهانی را به جانبداری از منافع غیرآمریکایی متهم کرده و دادگاه کیفری بینالمللی را تحریم کرده است.
در داخل آمریکا، ترامپ همزمان با کاهش کمکهای خارجی، محدودیتهایی را بر مهاجرت قانونی و غیرقانونی اعمال کرده است؛ اقداماتی که منتقدان آن را نشانهای از کنارهگیری گستردهتر ایالات متحده از نقش رهبری جهانی میدانند.
برخی از حامیان ترامپ معتقدند آمریکا باید برای مقابله با برونسپاری صنایع، افزایش نابرابری و موج مهاجرت به درون خود بازگردد، اما کلیفورد می هشدار میدهد که فاصله گرفتن از جهان ممکن است با هدف خود ترامپ، یعنی حفظ برتری جهانی آمریکا، در تضاد باشد.
کلیفورد می، که بنیاد دفاع از دموکراسیها را پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ تأسیس کرده، مدتها است که طرفدار حضور پررنگ آمریکا در عرصۀ بینالمللی است. این اندیشکده که خود را غیرحزبی توصیف میکند، بیشتر به دلیل حمایت قوی از اسرائیل و اوکراین شناخته میشود.
می حرفهاش را بهعنوان روزنامهنگار، عمدتاً در خارج از آمریکا آغاز کرد. او بعدها در انتخابات سال ۲۰۰۰ مدیر ارتباطات کمیته ملی جمهوریخواهان بود و در سال ۲۰۰۸ از سوی رئیسجمهور جرج بوش به عضویت هیئت مدیرۀ رسانههای دولتی آمریکا منصوب شد؛ نهادی که در آن زمان بر رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی و سایر رسانههای دولتی نظارت میکرد.
او در گفتوگویی مبس.ط با رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی استدلال میکند که جهان امروز حتی خطرناکتر از دوران جنگ سرد است؛ دورانی که ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در یک بنبست هستهای بر سر نفوذ جهانی رقابت میکردند.
بهگفتۀ می، آمریکا امروز تنها با مسکو روبهرو نیست، بلکه با «محور متجاوزان» شامل پکن، پیونگیانگ و تهران نیز مواجه است. او میگوید هدف مشترک این کشورها تضعیف نظم لیبرال تحت رهبری آمریکا و جایگزینی آن با نظمی غیردموکراتیک است.
کلیفورد می میگوید «این جنگ سرد از نوع دشوارتر آن است». او این نظریه را که همکاری این کشورها با وجود تفاوتهای ایدئولوژیک (کمونیسم چینی و کره شمالی، تئوکراسی اسلامی ایران و نئوامپریالیسم روسیه) صرفاً فرصتطلبانه است، رد میکند.
چین، کره شمالی و ایران، روسیه را در جنگ اوکراین از نظر تسلیحاتی شامل موشک، پهپاد و سامانههای دیگر پشتیبانی میکنند. کره شمالی حتی بیش از ۱۱ هزار سرباز به این جنگ اعزام کرده است. بنا بر گفتۀ ساموئل پاپارو که از فرماندهان نیروی دریایی آمریکا در اقیانوس هند و آرام است، روسیه ممکن است در ازای این حمایت، فناوری حساس زیردریایی را در اختیار چین و کره شمالی قرار دهد.
در همین حال، هر چهار کشور در حال تسلیح گستردۀ نظامی، بهویژه در زمینه تولید موشک هستند که باعث نگرانیهایی مبنی بر این شده که آمریکا دیگر یک پناهگاه مصون از حملۀ نظامی نیست.
می هشدار میدهد که اگر واشینگتن و متحدان اروپاییاش بودجههای دفاعی خود را افزایش ندهند، در معرض افول راهبردی قرار خواهند گرفت.
«اروپاییها پیام را دریافت کردهاند»
دونالد ترامپ بهتازگی بودجۀ دفاعی ثابت ۸۹۲ میلیارد دلاری برای سال مالی آینده را معرفی کرد، همراه با یک تزریق مالی یکبارۀ حدود ۱۲۰ میلیارد دلار که وزارت دفاع میتواند تا سال ۲۰۲۸ از آن استفاده کند. این بودجه شامل تأمین مالی برای یک سپر موشکی فضابنیاد موسوم به «گنبد طلایی» نیز هست.
با این حال، برخی جمهوریخواهان در سنا و مجلس نمایندگان معتقدند تزریق مالی یکباره کافی نیست و سقف کلی بودجه باید برای مقابله با تهدیدات امروز افزایش یابد.
اعضای اروپایی ناتو نیز، تحت فشار کاخ سفید و با توجه به جنگی که در نزدیکی مرزهایشان در جریان است، شروع به افزایش بودجههای دفاعی خود کردهاند. با این حال، برخوردهای پیدرپی ترامپ با اروپا بر سر مسئولیتهای دفاعی مشترک در بحبوحه تنشهای تجاری، باعث نگرانیها از بروز شکاف در روابط فراآتلانتیکی شده، حتی در حالی که رقبای غرب به یکدیگر نزدیکتر میشوند.
کلیفورد می میگوید: «ترامپ حق دارد که میخواهد هر عضو ناتو سهم واقعی خود را در امنیت جمعی این اتحاد بپردازد. اینطور نیست که فقط آمریکا از شما محافظت کند و شما هر کاری خواستید بکنید. بهنظرم اروپاییها این پیام را دریافت کردهاند.»
او معتقد است لحن تقابلی ترامپ ممکن است نوعی تاکتیک راهبردی باشد.
می توضیح میدهد: «میخواهد آنها را بترساند تا مطمئن شوند که او این موضوع را جدی گرفته است، وگرنه کاری انجام نمیدهند.» او البته اضافه میکند که باور ندارد آمریکا از اروپا دست خواهد کشید یا حمایت نظامیاش را بر خواهد داشت.
کمک نظامی آمریکا به اوکراین
نقطهی دیگر اختلاف در روابط فراآتلانتیکی، موضوع اوکراین است. ترامپ پایان دادن به جنگ را در اولویت اصلی خود قرار داده و خواستار آتشبس ۳۰ روزه شده، در حالی که رهبران اروپایی را از روند تصمیمگیری کنار گذاشته است؛ با وجود اینکه آنها نیز منافع حیاتی در این بحران دارند.
اصرار ترامپ بر اینکه هم کییف و هم مسکو باید امتیازاتی بدهند، باعث نگرانی مقامات در اوکراین و بروکسل شده است، چرا که بیم آن دارند او اوکراین را برای واگذاری قلمرو تحت فشار قرار دهد.
ترامپ اخیراً در مصاحبهای با مجلۀ تایم گفته بود که شبهجزیرۀ کریمه، که سال ۲۰۱۴ توسط روسیه اشغال شد، «در هر توافق صلحی نزد روسیه باقی خواهد ماند»، اما نگفت که آیا ایالات متحده کریمه یا سایر مناطق اشغالشده را بهطور رسمی بخشی از خاک روسیه خواهد شناخت یا نه.
کلیفورد می معتقد است ایالات متحده باید به حمایت تسلیحاتی از اوکراین ادامه دهد. دونالد ترامپ از رقم ۱۷۷ میلیارد دلار کمک آمریکا به کییف انتقاد کرده، اما کیلفورد می پیشنهاد میدهد که حمایتهای آینده میتواند از سوی اروپا، خود اوکراین یا از طریق اموال بلوکهشدۀ روسیه تأمین مالی شود.
او میگوید: «اگر ما به اوکراین مهمات میفروشیم، این به نفع ماست. این کار از کارخانههای ما حمایت میکند، پایۀ صنعتی دفاعی ما را تقویت میکند و تضمین میکند که پوتین نتواند در چند سال آینده دوباره خود را بازسازی کند و حملهای تازه ترتیب دهد.»
می میافزاید: «ما نباید شاهد باشیم که هیچ کشور آزاد و دموکراتیکی از طریق زور نظامی به یک دیکتاتوری کشیده شود. این نه به نفع آمریکاست و نه با ارزشهای آمریکایی سازگار است.»
آرزوهای پوتین فراتر از اوکراین
کلیفورد می هشدار میدهد که جاهطلبیهای پوتین تنها به اوکراین محدود نمیشود و ممکن است او در پی ایجاد یک پل زمینی به کالینینگراد باشد؛ منطقهای جداافتاده از خاک روسیه که میان دو کشور عضو ناتو یعنی لهستان و لیتوانی قرار دارد؛ همانگونه که پیشتر چنین مسیری را برای کریمه ایجاد کرد.
می میگوید: «در این سناریو، ناتو با یک آزمون هستیشناختی روبهرو خواهد شد. آیا ما برای یک جاده در جنوب لیتوانی میجنگیم؟ اگر نه، ناتو فرو میپاشد.»
پایان جنگ به سبک کره؟
کلیفورد می معتقد است پایان جنگ اوکراین ممکن است شبیه آتشبس کرهای باشد، نه یک توافق جامع صلح؛ وضعیتی که ممکن است تنها در صورت کنار رفتن پوتین قابل حل نهایی باشد.
جنگ بین کره شمالی و کره جنوبی در سال ۱۹۵۳ پس از سه سال درگیری پایان یافت، اما بدون قرارداد صلح و این دو کشور از نظر حقوقی هنوز در جنگ هستند.
رئیسجمهور روسیه تاکنون پیشنهاد آتشبس ترامپ را به مدت دو ماه نادیده گرفته است. در حالی که ترامپ معمولاً از انتقاد مستقیم از پوتین خودداری کرده، اما نشانههایی از ناامیدی او نسبت به پیشرفت کند مذاکرات دیده میشود.
می میگوید: «من فکر میکنم ترامپ اکنون واقعبینتر شده نسبت به نیتهای پوتین. امیدوارم که درک کرده باشد که ولودیمیر زلنسکی مشکل ما نیست.»
پاسخ منفی پوتین به گفتوگوهای صلح در ترکیه در ۲۵ اردیبهشت، که دعوت زلنسکی برای دیدار رودررو را رد کرد و بهجای آن هیئتی سطح پایین و کماختیار فرستاد که گویای اهداف حداکثری روسیه در جنگ است، ممکن است آخرین سند لازم برای قانع کردن ترامپ باشد تا دریابد که باید بر چه کسی فشار وارد کند.