خانوادۀ شیوا ارسطویی، داستاننویس، شاعر و مدرس داستاننویسی، از درگذشت او در روز چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت در ۶۴ سالگی خبر داد.
شیوا ارسطویی متولد اردیبهشت ۱۳۴۰ در تهران بود و برگزیده شدن مجموعهداستان «آفتاب مهتاب» او در سال ۱۳۸۲، دهۀ رونق جوایز ادبی غیردولتی در ایران، در جایزهٔ ادبی یلدا و جایزهٔ هوشنگ گلشیری نام او را بر سر زبانها انداخت.
علت فوت خانم ارسطویی هنوز بهطور رسمی اعلام نشده، اما برخی گزارشهای تأییدنشده از خودکشی او خبر دادهاند.
فرزند شیوا ارسطویی نیز از علاقهمندان وی خواسته است که سؤال نکنند و روزنامهنگارانی در تهران روز چهارشنبه خبر دادند که او «حداقل ۲۴ تا ۴۸ ساعت است که در بیخبری فوت کرده» است.
مجموعهداستانهای «آمده بودم با دخترم چای بخورم»، «آفتاب مهتاب» و «من دختر نیستم»، رمانهای «بیبی شهرزاد»، «افیون»، «او را که دیدم زیبا شدم»، «نسخه اول»، «آسمان خالی نیست»، «نینا»، «خوف» و «ولی دیوانهوار» و مجموعه شعرهای «گم» و «بیا تمامش کنیم» از آثار شیوا ارسطویی است.
شیوا ارسطویی، علاوه بر کارگاه داستاننویسی خودش، سابقۀ تدریس داستاننویسی در برخی مراکز دانشگاهی هم داشت.
او همچنین یکی از امضاکنندگان بیانیۀ ۱۳۴ نویسنده در سال ۱۳۷۳ بود که با انتشار این متن خواستار آزادی اندیشه، بیان و نشر آثار خود شدند و به سانسور اعتراض و اعلام کردند «حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید».
حکومت ایران انتشار این بیانیه را برنتابید، فشار بر کانون نویسندگان را افزایش داد و بسیاری از فعالان کانون و امضاکنندگان دستگیر شدند و تحت فشار قرار گرفتند و شماری نیز سالهای بعد در ماجرای «قتلهای زنجیرهای» کشته شدند.
شیوا ارسطویی هرچند در سالیان اخیر بر نوشتن و تدریس داستاننویسی متمرکز بود، اما انتشار برخی پستهای شخصی و همچنین موضعگیریهای او در شبکههای اجتماعی انتقادهای گستردهای برانگیخته بود.
در فعالیتهای مدنی، آخرین امضای او پای بیانیهای بود که دیماه پارسال بیش از ۶۰۰ فعال حقوق معلمان، کنشگر مدنی، حقوقدان و نویسنده در آن به حکم دادگاه انقلاب علیه احمد درخشان، معلم و داستاننویس، اعتراض کردند و آن را نشانۀ ادامۀ «سیاست سرکوب نخبگان فرهنگی» دانستند.
اگر به خودکشی فکر میکنید، در ایران با اورژانس اجتماعی (۱۲۳)، صدای مشاور (۱۴۸۰)، یا اورژانس روانپزشکی تهران (۴۴۵۰۸۲۰۰) و در آمریکا با شمارۀ ۹۸۸ تماس بگیرید.