غنی‌سازی؛ کلید پیشرفت مذاکرات ایران و آمریکا یا شکست آن؟

بخشی از سانتریفیوژهای تأسیسات هسته‌ای در نطنز

پیش‌بینی می‌شد که دور چهارم مذاکرات ایران و آمریکا در رم، پایتخت ایتالیا، برگزار شود؛ اما حالا این نشست و همچنین برنامهٔ دیدار معاون وزیر خارجهٔ ایران با همتایان خود از تروئیکای اروپایی - فرانسه، بریتانیا و آلمان - به تعویق افتاده است؛ تغییری که به‌گفتهٔ بدر البوسعیدی، وزیر خارجهٔ عمان، به دلیل مسائل «لجستیکی» رخ داده است.

اما در میان گزارش‌های رسانه‌های مختلف در داخل و خارج از ایران، صحبت از چالش‌های مذاکره مطرح است؛ از یک‌سو گفته می‌شود در دولت آمریکا هنوز دربارهٔ ابعاد محدود کردنِ برنامهٔ هسته‌ای ایران تصمیم‌گیریِ نهایی انجام نشده است.

از سوی دیگر، بازیگران متعددی در این میان از جمله روسیه، اروپایی‌ها، اسرائیل و کشورهای عربی حوزهٔ خلیج‌ فارس هستند که در دست یافتن یا نیافتن ایران و آمریکا به توافق، به منافع ملی خود می‌اندیشند و نقش ایفا می‌کنند.

و در ایران، که به‌گفتهٔ برخی تحلیلگران تصمیم در زمینهٔ دستیابی به «توافق» گرفته شده، مشخص نیست که مقامات با چه سطحی از معامله موافق خواهند بود.

در تازه‌ترین اظهارنظری که از مقام‌های ایالات متحده شنیده شده، در کنار خواستهٔ دونالد ترامپ برای به صفر رساندنِ صادرات نفت ایران، مارکو روبیو، وزیر خارجهٔ ایالات متحده که حالا به‌طور موقت به‌عنوان مشاور امنیت ملی هم در کاخ سفید حضور دارد، روز پنج‌شنبه به شبکهٔ تلویزیونی فاکس نیوز گفت: «ایران فقط باید بگوید که ما موافقت کرده‌ایم که دیگر غنی‌سازی نکنیم؛ ما قرار است رآکتور داشته باشیم زیرا انرژی هسته‌ای می‌خواهیم و قرار است اورانیوم غنی‌شده وارد کنیم».

آقای روبیو در همین حال گفت اگر آن‌ها مدعی هستند که برنامه‌شان صلح‌آمیز است، نباید از بازرسی، از جمله توسط بازرسان آمریکایی، نگران باشند.

سیگنالی که تهران هم‌زمان با این اظهارات فرستاده این است که اگر دیدار هم به تعویق افتاده، «هیچ تغییری در عزم ایران برای دستیابی به یک راه‌حل مذاکره‌شده ایجاد نشده است».

عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، با انتشار پستی در شبکهٔ اجتماعی ایکس به زبان انگلیسی نوشت: «در واقع، ما بیش از هر زمان دیگری مصمم به دستیابی به یک توافق عادلانه و متعادل هستیم: تضمین پایان تحریم‌ها و ایجاد اعتماد به این‌که برنامهٔ هسته‌ای ایران برای همیشه صلح‌آمیز خواهد ماند.»

در این پیام اشاره‌ای به موضوع غنی‌سازی نشده است، اما مقام‌های جمهوری اسلامی از جمله آقای عراقچی پیشتر دربارهٔ این موضوع اظهارنظر کرده و گفته بودند که اصل غنی‌سازی در ایران قابل مذاکره نیست.

دربارهٔ ابعاد این روند دیپلماتیک و فرصت‌ها و تهدیدها، رویکردهای متفاوتی در واشینگتن مطرح است. از آن جمله، مایکل سینگ، مدیرعامل انستیتوی واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک، در گفت‌وگو با رادیوفردا می‌گوید دولت ترامپ باید رویکرد سخت‌گیرانه‌تری در قبال ایران داشته باشد تا بتواند به نتیجهٔ مطلوب خود در مذاکرات دست یابد.

آقای سینگ بر این باور است که ایالات متحده باید پیگیر برچیده‌شدنِ برنامهٔ غنی‌سازی اورانیوم در ایران باشد و همچنین می‌گوید «باید به ایران بگوییم که باید انتخاب کند. شما نمی‌توانید این گزینه را (احتمال رفتن به سمت تولید سلاح هسته‌ای) برای استفادهٔ دائمی به‌عنوان یک تهدید حفظ کنید و در عین حال لغو تحریم‌هایی را که می‌خواهید، داشته باشید».

مایکل سینگ پیشتر مدیر ارشد امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی بوده است. او همچنین از مشاوران ارشد میت رامنی، نامزد حزب جمهوری‌خواه در کارزار انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۲، بود.

Your browser doesn’t support HTML5

چالش‌های مذاکرات ایران و آمریکا از نگاه مایکل سینگ

این روند را چگونه می‌بینید؟ آیا به‌نوعی متزلزل و شکننده است و هنوز کامل شکل نگرفته و قوام نیافته است؟

مایکل سینگ: من فکر می‌کنم یک پارادوکس واقعی در قلب سیاست ایالات متحده وجود دارد، و آن این است که به نظر می‌رسد ترامپ خواهان یک توافق سریع است. اما به‌نظرم فشار زیادی نیز بر او وجود دارد تا به یک توافق سفت‌وسخت، توافقی که بهتر از برجام باشد، دست یابد؛ به‌خصوص به این دلیل که او بود که از برجام خارج شد.

رسیدن به چیزی که هم سریع و هم جدی باشد، یک کار دیپلماتیک واقعاً چالش‌برانگیز است که فکر می‌کنم غیرممکن نیست، اما واقعاً به یک استراتژی بسیار دقیق نیاز دارد.

آن‌چه تاکنون دیده‌ایم، این است که این دولتی است که اختلافات واقعی در داخل آن بر سر این‌که سیاست ما در قبال ایران دقیقاً چگونه باید باشد، وجود دارد. چه چیزی باید از ایرانی‌ها بخواهیم؟ حتی فراتر از مسئلهٔ هسته‌ای، این‌که چگونه باید با ایران برخورد کنیم و چگونه این مسائل باید بخشی از مذاکرات باشند.

بنابراین این چالش برای دولت ترامپ است: اگر آن‌ها خواهان توافقی هستند که هم سریع باشد و هم بتوانند به‌طور معتبری آن را سفت‌وسخت‌تر از آن‌چه رئیس‌جمهور اوباما توانست با برجام به‌دست آورد، ارائه دهند، واقعاً مستلزم آن است که همهٔ این فشارهای مختلف را کنار هم قرار دهند: فشار نظامی، که بدیهی است اسرائیلی‌ها تا حد زیادی در حال اعمال آن هستند؛ فشار دیپلماتیک در قالب اسنپ‌بک یا ماشه، که مستلزم همراهی اروپایی‌ها است.

آن‌ها به‌نوعی این کار را انجام می‌دهند، این‌طور نیست؟ منظورم سطوح مختلف فشار است.

به‌هیچ‌وجه. تهدید حملهٔ اسرائیل قطعاً بر این مذاکرات سایه افکنده است. این به ایران فشار وارد خواهد کرد، زیرا فکر می‌کنم ایرانی‌ها درک خواهند کرد که اگر نتوانند با ترامپ به توافق برسند، به احتمال زیاد خود را در یک رویارویی نظامی با اسرائیل خواهند یافت.

با این حال، به‌نظر من این یک سؤال بی‌پاسخ است که آیا ایرانی‌ها معتقدند که اسرائیل تهدیدی جدی برای آمال هسته‌ای آن‌ها محسوب می‌شود یا خیر. چیزی که ما نمی‌بینیم، هماهنگی نزدیک بین ایالات متحده و اروپا است. به خاطر داشته باشید که این اروپایی‌ها هستند که می‌توانند مکانیسم ماشه را اجرا کنند، نه ایالات متحده. چیزی که ما نمی‌بینیم، اعمال فشار حداکثری واقعی است، مانند دورهٔ اول ترامپ.

اما آقای سینگ، روزی نیست که دولت ایالات متحده مجموعه‌ای از تحریم‌های جدید را اعلام نکند یا نام‌ها و شرکت‌هایی را به فهرست تحریم‌ها اضافه نکند.

بله، و ما این را در دولت بایدن نیز دیدیم، اما اطلاعیه‌ها و بیانیه‌های مطبوعاتی وزارت خزانه‌داری باعث توقف صادرات نفت نمی‌شوند. این یک واقعیت است.

در دورهٔ اول ترامپ، مقاماتی داشتیم که تنها وظیفه‌شان این بود که هر روز به‌نوعی تلاش کنند تا جلوی ارسال نفت ایران و بازگرداندن پول به ایران را بگیرند. ما امروز چنین چیزی نمی‌بینیم. ما آن نوع انرژی و تمرکزی را که رئیس‌جمهور ترامپ در دورهٔ اول خود برای اعمال فشار اقتصادی بر ایران داشت، نمی‌بینیم.

نگرانی من این است که ایرانی‌ها به ایالات متحده نگاه کنند و بگویند: «ببینید، رئیس‌جمهور ترامپ به دنبال یک پیروزی سریع دیپلماتیک است. او در مورد روسیه و اوکراین به چنین پیروزی نرسیده است. اگر او مایل به پذیرش توافق مدنظر ما باشد، می‌توانیم به او یک پیروزی بدهیم».

اگر رئیس‌جمهور ترامپ می‌خواهد بر این موضوع غلبه کند و واقعاً ایرانی‌ها را مجبور به پذیرش نوعی از توافقی کند که نمی‌خواهند، این امر مستلزم مذاکرات بسیار سختی خواهد بود.

آیا فکر نمی‌کنید این کار باید قبل از این‌که ایالات متحده برای مذاکره با ایران پای میز مذاکره برود، انجام می‌شد؟ چون هم‌زمان با صحبت کردن با ایران، اعمال آن نوع فشار حداکثری، بر روند مذاکرات تأثیر نمی‌گذارد؟

البته، اما این مذاکرات را به نفع ایالات متحده تحت تأثیر قرار می‌دهد. منظورم این است که ایرانی‌ها می‌گویند ما قرار نیست تحت فشار مذاکره کنیم. اما البته، بارها در گذشته آن‌ها تحت فشار مذاکره کرده‌اند.

اصلاً چرا مذاکره می‌کنند؟ برای این است که از فشار خلاص شوند، درست است؟ بنابراین اگر فشاری نباشد، دلیلی برای مذاکره برای ایران وجود ندارد.

فکر می‌کنم باید پیام‌هایی را که ایرانی‌ها می‌دهند، نادیده بگیریم، که البته پیام‌های تاکتیکی هستند و برای جلوگیری از اعمال آن نوع فشار توسط ایالات متحده طراحی شده‌اند.

ایرانی‌ها استاد این کار هستند. از یک طرف سعی می‌کنند مذاکره‌کنندگان ما را سر میز مذاکره مجذوب خود کنند. آن‌ها می‌گویند، ببینید، ما می‌خواهیم معامله کنیم. شما می‌خواهید معامله کنید. این تندروهای ما در داخل و تندروهای شما در داخل هستند که مانع این امر می‌شوند.

اما سپس از این نوع رجزخوانی در ملأعام نیز استفاده می‌کنند تا بگویند، می‌دانید، اگر شما فشار بیاورید، ما کنار می‌کشیم. ایرانی‌ها مذاکره‌کنندگان خوبی هستند. خلاصهٔ ماجرا همین است. اما ما نیز باید به همان اندازه، اگر نگوییم بیشتر، رویکرد محکم و سختی داشته باشیم.

شما به توافق سفت‌وسخت‌تر اشاره کردید. آن توافق چه مشخصه‌ای باید داشته باشد؟ آیا برچیدن همهٔ برنامه به شکلی که اسرائیل می‌خواهد یا مثلاً روش‌های راستی‌آزمایی سخت‌گیرانه‌تر؟

من فکر می‌کنم تنها نوع توافقی که باید مایل به دستیابی به آن با ایران باشیم، توافقی است که مستلزم برچیدن کامل برنامهٔ هسته‌ای ایران باشد. پاسخ ایران این خواهد بود که این خیلی رادیکال است و این خواسته زیادی است. اما واقعیت این است که در جوامع اطلاعاتی ما، باور عمومی این است که برنامهٔ هسته‌ای ایران هدفی جز دست‌کم حفظ گزینهٔ داشتن سلاح هسته‌ای ندارد.

آن کسی که این‌جا یک موضع پرت دارد، ایران است. واقعاً چرا برای مصارف صلح‌آمیز باید چنین برنامهٔ عظیمی داشت؟ ایران به این برنامه‌ای که در آن شاید صدها میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کرده، نیازی ندارد.

کشورهای زیادی وجود دارند که برنامهٔ تسلیحات هسته‌ای خود را کنار گذاشته‌اند. کشورهای بسیار کمی وجود دارند که اورانیوم خود را غنی‌سازی و پلوتونیوم خود را بازفرآوری می‌کنند. بنابراین، ایران واقعاً درخواست برخورد ویژه و حفظ برنامه را دارد تا این‌که آن را کنار بگذارد.

نظر من این است که اگر ایران می‌خواهد به‌طور کامل از لغو تحریم‌هایی که درباره‌اش صحبت می‌کند، برخوردار شود، اگر می‌خواهد به‌نوعی به جامعهٔ بین‌المللی بپیوندد، این واقعاً حداقل کاری است که باید انجام دهد تا نشان دهد که از این آمال تسلیحات هسته‌ای دست کشیده است.

وقتی از برچیدن حرف می‌زنید، منظورتان تأسیسات غنی‌سازی است یا کل برنامهٔ هسته‌ای؟

هر دو. فکر می‌کنم اختلاف نظر زیادی وجود ندارد که اگر ایران بخواهد، مثلاً، راکتورهای انرژی هسته‌ای با سوخت وارداتی داشته باشد، اشکالی ندارد. این نوعی از برنامهٔ انرژی هسته‌ای داخلی است. این چیزی است که ایالات متحده مدت‌ها است داشته و ما سوخت خود را از روسیه وارد می‌کردیم.

ایران اگر بخواهد اورانیوم خود را غنی‌سازی کند، اگر بخواهد تأسیسات بازفرآوری یا راکتورهای آب سنگین داشته باشد، همهٔ این چیزهایی که خطوط قرمز هستند و از نظر تاریخی با برنامه‌های سلاح‌های هسته‌ای مرتبط‌اند، باید از بین بروند، برچیده شوند و از کشور خارج شوند.

و فکر می‌کنید این هدف چقدر قابل دستیابی است؟

به ایران بستگی دارد. منظورم این است که این امر ایران را مجبور می‌کند با یک انتخاب روبه‌رو شود: یا گزینهٔ داشتن سلاح‌های هسته‌ای را حفظ کند، که بدیهی است چیزی است که آن‌ها به آن علاقه دارند، یا از لغو تحریم‌ها بهره‌مند شود.

ایران البته بارها هدف دستیابی به سلاح را رد کرده و صحبت‌هایی هم که در ماه‌های اخیر مطرح شده، گزینهٔ ساخت سلاح را تحت شرایط خاصی به میان کشیده است.
حتی اگر می‌گویند «تحت شرایط خاص»، در حال صحبت دربارهٔ آن در فضای عمومی هستند.

ایرانی‌ها مدت‌ها است که این افسانه را پخش کرده‌اند که علاقه‌ای به سلاح هسته‌ای ندارند. اقدامات آن‌ها در طول سال‌ها چیز دیگری می‌گوید. و حالا اسنادی هم در این زمینه وجود دارد. حتی عراقچی، مذاکره‌کنندهٔ ارشد ایران، می‌گوید اگر مذاکرات به نتیجه نرسد یا آمریکا این کار را یا آن کار را بکند، شاید به سمت تولید سلاح برویم. این یک تغییر بزرگ در نحوهٔ صحبت آن‌ها است.

بنابراین فکر می‌کنم باید به ایران بگوییم که باید انتخاب کند. شما نمی‌توانید این گزینه را برای استفادهٔ دائمی از آن به‌عنوان یک تهدید حفظ کنید و در عین حال لغو تحریم‌هایی را که می‌خواهید، داشته باشید. این واقعاً نقص اصلی برجام بود که ایران را ملزم به انتخاب این گزینه نمی‌کرد بلکه به ایران اجازه می‌داد از این انتخاب فرار کند.

این، به‌نظر من، واقعاً چیزی است که توافق بعدی باید اصلاح کند، چه در زمان ترامپ باشد، چه در زمان شخص دیگری.

بیشتر در این باره: گزینۀ نظامی علیه ایران؛ فابین هینز: پای بقای رژیم در میان است